محمود آموزگار، دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در گفتگو با خبرنگار مهر، با ابراز تاسف عمیق از درگذشت زندهیاد محمد زهرایی، مدیر انتشارات کارنامه، با بیان اینکه تا لحظاتی قبل از این اتفاق تلفنی با او گفتگو کرده است، گفت: من همین امروز یک جلسه مهم داشتم و نیم ساعت قبل از آن تلفنی با آقای زهرایی درباره نمایشگاه کتاب فرانکفورت صحبت کردم و قرار شد فردا با هم ناهاری بخوریم و بیشتر در این باره با او مشورت کنم که متاسفانه این اتفاق امروز افتاد.
مدیر انتشارات کتاب آمه افزود: یکی از موهبتهایی که در دوران عضویت در هیئت مدیره اتحادیه ناشران نصیب من شده بود، آشنایی، معاشرت و همنشینی با مرحوم زهرایی بود. بدون اغراق میتوانم بگویم هفتهای دو بار ایشان را میدیدم و سعی میکردم از ایشان بیاموزم؛ چرا که در حوزههای بسیار مختلف و متنوع، او انسان بسیار بزرگی بود.
آموزگار گفت: بین دوستان همکار ناشر و کتابفروش، کمتر کسی را یافته بودم که به اندازه ایشان به مسائل و مشکلاتی که صنعت نشر ما با آنها مواجه است، نزدیک شده باشد و به آنها اشراف داشته باشد و یا برای حل آنها علاقهمندی نشان داده باشد. صرف نظر از موضوعات کاری شخصی، علایق مشترکی بین ما شکل گرفت که بنشینیم و باهم درباره اینکه چگونه این مشکلات و مسائل را از سر راه برداریم، گفتگو کنیم.
وی ادامه داد: زهرایی دارای یک سابقه غنی بود و پشتوانهای 50 ساله از فعالیت در حوزه نشر از خود به جا گذاشت و در همه زمینهها و حوزهها انسان پیشروی بود و انسانی بود که به جنگ مشکلات میرفت. در حوزه کتابفروشی هم شخصاً معتقدم کارنامه فعالیت زهرایی در شهر کتاب کامرانیه، تجربه بسیار گرانبهایی برای صنعت نشر ما خواهد بود.
دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشی تهران گفت: من بسیار علاقهمند و مصمم بودم که این تجارب را جمع کنیم. اینکه چرا فضای کتابفروشی باید بزرگ باشد، چیزی بود که زهرایی در تجزیه و تحلیلهای علمی و مشاهده نمونههای دیگر در کشورهایی که از وضعیت بهتری در صنعت نشر برخوردار بودند، به دست آورده بود.
آموزگار با بیان اینکه زندهیاد زهرایی در حوزه کتابآرایی و نشر یک ناشر نمونه بود، یادآور شد: من غبطه میخورم که چرا نتوانستیم شرایطی را فراهم کنیم که معلومات آقای زهرایی را در حوزه نشر که بسیار هم گرانبها بود، به فراگیرانی که از جمله در کلاسهای کمیسیون آموزش و یا دورههای دیگری که ما در اتحادیه برگزار میکردیم، منتقل کنیم.
این ناشر باسابقه با بیان این جمله که «دلم به حال خودم میسوزد که چرا این فرصت از ما دریغ شد که محضر آقای زهرایی را از هر جهت بیشتر درک کنیم» مصاحبه را در حالی که اشک میریخت، ناتمام به پایان برد.
نظر شما